سلام عزیزدلم
سلام به عزیز مامان که دلم براش یه ذره شده
عزیزم جمعه ساعت 3بعداز ظهر از مشهد برگشتیم.
جات خالی خیلیییییییییییی خوب بود و حسابی خوش گذشت.بخصوص شب آرزوها
انگار اون شب با تمام شبای دیگه فرق داشت.با بابایی رفتیم دارالحجه جایی که عقد کرده بودیم
همونجا نماز شب ارزوها رو خوندمو واسه همه حاجت مندا دعا کردم
خدا خودش دست همه حاجت مندا رو بگیره الهی آمین
در ضمن از بازار برات دوتا کتاب،یه دونه قددرازی،یه چراغ خواب و مکعب بازی گرفتیم
ان شاء الله در اولین فرصت عکساشو برات میزارم
دوستت دارم از اینجا تا آسمونا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی