ღ چشمان ما در انتظار توستღ

معذرت مامانی

سلام عزیز دلم .حالت خوبه کنجد مامان.ببخشید که انقد دیر بهت سر میزنم واقعیتش یه فکرایی تو ذهنمه.میخوام خاطرات خودمو بابایی رو هم از همون اول آشناییمون بنویسم و بذارم تو وبلاگ.البته با اجازت عزیزکم.چون جایی از اینجا بهتر سراغ ندارم.فکر کنم بعدا هم که بزرگ شی این مطالب واست جالب باشه.کنجدم هر وقت که من این مطالبو واست مینویسم باباییت خواب پادشاه هفتم رو میبینه.البته حقم داره خوب باید صبح زود بره اداره.فندق مامان گفتم بابایی از وبلاگت خبر نداره اما اونروز کنجکاو شد منم بهش گفتم البته هنوز بهش نشون ندادم اما به موقش حتما این کارو میکنم. دوستت دارم کنجدم.قراره انشاالله با خواست خدا تا 2 ماهه دیگه بیای تو دلم.خودتم واسه اومدنت به درگاه خدای مهربو...
13 آذر 1392

کنجد مامان

سلام عزیزدلم امروز خیلی خوشحالم نمیدونم چرا اما خیلی ذوق دارم.میخوام برم بازار و چند تا عروسک خوشکل واست بخرم فقط باید یه چیزی بگیرم که مناسب هر دوجنس باشه چون من که نمیدونم شما دختری یا پسر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟دوست دارم اتاقتو تزیین کنم و برات لباس بخرم اما همش میگم نکنه فردا روز لباسای خوشکل تر از راه برسن.چندتا قاب عکس فانتزی برات گرفتم البته همراه بابایی.یه دونه هم خرسی خوشکل دارم که باباییت موقع عقد واسم خریده اونم میزارم تو اتاقت.راستش کنجدمامان نمیخوام نظراتم رو بهت تحمیل کنم واسه همین زیاد واست چیزی نمیخرم تا خودت بزرگ شی و با سلیقه خودت واست اتاقتو تزیین کنم. واسه دیدن روی ماهت بی صبرانه منتظرم.کوچولوی آسمونی من تو که به خدا خیلی نزدیکی واس...
13 آذر 1392

عززیززم

سلام عزیز من.قرار بود با باباییت صحبت کنم که واسه اومدنت یه ماه زودتر اقدام کنیم.باباییت هم اوکی رو داد.حالا قراره 4 یا 5 آبان واسه اومدنت اقدام کنیم.نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت.آخه میدونی بعضیا میگن خیلی زوده از حالا.اما خودم دوس دارم از این یک نواختی در بیایم.فقط خوشکلم قول بده خیلی اذیت نکنی هاااااااا.باشه عزیزم؟؟ دوستت دارم کنجد من.میبوسمت از نوع آبدارش ...
13 آذر 1392

سلام گل گلی من

سلام عزیزمامان و بابا.خوفی قشنگم.دیشب داشتم حساب کتاب میکردم به این نتیجه رسیدم شما باید یه ماه زودتر بیای پیش ما.چون  بهتره تولدت بیفته تیرماه.اینجوری نه هوا سرده و هم خاله زهره و خاله اعظم تعطیلن و میتونن بهتر بهم رسیدگی کنن. البته هنوز به بابایی نگفتما.قراره ظهر که از اداره اومد بهش بگم فکر میکنی چی بگه.من که مطمئنم خوشحال میشه راستی عزیزدلم فرداشب مراسم حنابندون دختر داییمه.اگه بودی میرفتم بازار و واست یه لباس خوشل موشل میگرفتم و میبردمت نانای.اشکال نداره ایشاالله هر وقت اومدی کلی واست لباس میگیرم تا همه بدونن کوچولوی من چقد همه چیز بهش میاد عزیزم خیلی دوستت دارم .از اینجا تا آسمون بوس بوس بوس... ...
13 آذر 1392

خوشل مامی

سلام خوشل مامانش.خوفی جیگرم؟؟امروز جمعست و بابایی داره آشپزی میکنه.الانم بوی کوکو بادئجونش کل خونه رو گرفته.منم خیلی گشنمه. باید برم آرایشگاه آخه عروسی عمه معصومه یعنی عمه باباییته.دیشبم حنابندون دختردایی خودم بود.خوش گذشت.جات خیلی خالی بود موش موشی من.انقد نی نی اونجا بود و همشونم خوشل بودن .دوست دارم تا سال دیگه این موقع تو بغلم باشی یعنی میشه گل گلی من. خودتم واسه اومدنت دعا کن.من بی صبرانه منتظرتم عزیزکم   ...
13 آذر 1392

اسم قشنگت

سلام ناز دخترم یا شایدم گل پسرم.خوفی خوشل مامان؟ در مورد اسمت با بابایی تصمیم گرفتیم البته شایدم تغییر کنه ها.اما اسم پسرونشو بابایی خیلی دوس داره قرار شد اگه شما ناز دختر باشی اسمتو بذاریم پریسا .اگه خدا بهمون کاکل زری داد اسمتو بذاریم احسان . خدا کنه خودتم دوس داشته باشی عزیزم.بازم پرس و جو میکنیم اما به احتمال 99% همین باشه دوستت دارم گل گلی من ...
13 آذر 1392