چشم انتظاری
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم این مطلبو مینویسم
اما میخوام این نوشته یادگاری بشه برای روزهایی که انشاالله خدا شمارو به ما بخشید تا بیشتر از همیشه قدر با تو بودنو بدونم
این یه هفته خیلی بهم سخت گذشت مخصوصا روزی که بعد از سونو فهمیدم تو راس راسی واسه همیشه از پیشمون رفتی.دلم میخواست همون جا بشینمو زار زار گریه کنم
گذشت اما میدونم این تلخی همیشه تو ذهنم میمونه
اما از بزرگی خدا و الطاف بی نظیرش ناامید نیستم
میدونم با خواست خدا دوباره بهمون یه نی نی ناز و سالم میبخشه
اینو هم میدونم که یه کم مغرور شده بودم اما خدا زد پس کلمو و گفت تا من نخوام تو هیچکاره ای فریبا خانوم
خدایا بابت همه چیز ازت ممنونم و حتی بابت اینکه جنین 5 هفته ایمو از دست دادم
میدونم که خودت بهتر از من صلاح کارمو میدونی
تا حالا هم زیادی بهم لطف داشتی با تمام بدی هام.دوستت دارم خدای من
نمیخوام به زور ازت چیزی بگیرم اما خودت گفتی:
ادعونی استجب لکم
حالا منم ازت فرزندانی سالم و صالح میخوام.کم کمش 3 تا کوچولو میخوام.امیدوارم بزودی قسمت همه چشم انتظارا بشه انشاالله
خدایا چشمان مارو بیش ازین منتظر نزار
الهی آمین