ღ چشمان ما در انتظار توستღ

خوشحالم خیییییلیییییییییییی

سلام مجدد عزیزدلم .امروز ظهر بعد ناهار بابای برای اولین بار یه چیزی بهم گفت که میخ کوب شدم و از شدت خوشحالی زبونم بند اومده بود.میدونی بابایی چی گفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ گفتش باید دنبال یه کاره دیگه هم باشم چون حقوق کارمندی چندان زیاد نیست و با اومدن نی نی خرجمون بیشتر میشه. از خوشحالی دلم میخواست پر در بیارم. خداروشکر.این نشون میده بابایی هم داره واسه اومدنت خودشو آماده میکنه و چشم به راهته.عزیزم پس چشم انتظارمون نذار ...
13 آذر 1392

خدایا صد هزار مرتبه شکرت

سلام قشنگم .چند روزه داره اتفاقای قشنگ قشنگ پشت سر هم میفته. چند روز پیش که بابایی موتور خرید.امروزم که خونه خاله اعظم بودم و داشتم واسه چیدن وسایل بهش کمک میکردم (آخه دیشب اسباب کشی کردنو رفتن خونه جدید) یهویی بابایی زنگ زد و گفت قراره ماشینو از نمایندگی تحویل بدن .باورم نمیشد.انقد من و بابایی ذوق کردیم که خدا میدونه. اما امروز نشد پلاک ماشینو بگیریم انشاالله شنبه بابایی میره و با خواست خدا ماشینو تحویل میگیره. عزیزکم میدونم همه اینا بخاطره تویه.خدا داره جلو جلو مقدمات اومدنتو فراهم میکنه. خدا روشکر.چون میدونم بابایی میخواد واست سنگ تموم بذاره. خدایا بخاطره تمامی نعمت های قشنگت ازت ممنونم خدایا صد هزار مرتبه شکرت ...
13 آذر 1392

برای تو

گاهی هوایت میکنم از پس این دنیای مبهم گاهی به اندازه تمام نداشته هایم برایت سخت میگریم اما میدانم صدایم را خوب میشنوی میدانم مرا احساس میکنی میدانم نگاهم را میشناسی و میدانم هر آنچه که دیگران از درک آن عاجزند این حس مادرانه است فرزندم هر چند هنوز در برم نیستی اما سخت بی تو تنهایم ...
13 آذر 1392

موتور بابایی

سلام جیگر مامان.خوبی قشنگم. امروز بابایی یه موتور خوشل گرفته .رفتیم حسابی باهاش دور زدیم. جات خالی عزیزکم.ایشالله بیای میبریمت دردری قشنگم من از دیروز کتف سمت راستم میدرده .واسه همین نمیتونم زیاد واست بنویسم ایشالله یه کم بهتر شم همه رو واست تعریف میکنم شبت بخیر گلم.میبوسمت ...
13 آذر 1392

لالایی

                 عزیزکم امشب دلم خیلی هواتو کرده.دوست داشتم امشب تو بغلم میخوابوندمت اما چه میشه کرد. میدونم الان پیش خدا جات امنه امنه.واسه من و باباییت هم خیلی دعا کن.میبوسمت عزیزکم.خوب بخوابی ...
13 آذر 1392

شیشه شیر

سلام گل گلی من. خوبی جیگر مامان؟؟ حالا یه سوال: اگه گفتی این چی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آره عزیزم درسته اینو همین یه ساعت پیش با بابایی واست خریدیم. خودم که خیلی دوسش دارم فقط نمیدونم چی شد که رنگ آبیشو گرفتم خدا کنه خوشت بیاد. انشاالله وقتی اومدی واست توش مایعات خوشمزه بریزمو بدم کنجدم نوش جونش کنه دوستت دارم فندقم بوووووووووووووووووووس از زمین تا آسمونا ...
12 آذر 1392

فسقلی من

    سلام عزیز مامان. خوبی عزیزکم.الان که دارم این مطلبو واست مینویسم بابایی لالاست. امروز با خواست خدا ماشین رو تحویل گرفتیم.خداروشکر ماشینه خوبیه. راستشو بخوای عزیزم امروز موقع سوار شدن فقط خودمو تو رویاهام تصور میکردم که تو خوشمل مامان بغلمی و دارم بوس بوست میکنم. خداکنه با همین ماشین از بیمارستان بیاریمتو به همه بگیم این نی نی خوشمل بلا مال ماست دعا کن گلکم خدا زودتر تورو به ما هدیه بده.بی صبرانه منتظرتم فندقم ...
12 آذر 1392

اولین باران پاییزی

سلام عزیزم. الان که دارم واست مینویسم داره بارون میاد این اولین بارون پاییزیه. رفتم تو حیاط و زیر بارون واسه اومدنت دعا کردم. خدا کنه خدا هم موافقت کنه گلکم.تو هم دعا کن عزیزم. انقد بارون شدید شده که نمیدونی. خدا کنه تا سال دیگه این موقع یا تو دلم باشی یا انشاالله با خواست خدای مهربون تو بغلم                                دعا کن عزیزکم هم واسه من هم واسه بابایی ...
12 آذر 1392

ما اومدیم عزیزم

سلام فندقم. خوفی مامانی؟؟؟ بلاخره از مسافرت 11 روزه برگشتیم. جات خالی گلم خیلی خوش گذشت. این اولین مسافرت دوتایی مون بودااااااااااااااااااااا. انشاالله سری بعد شمام باشی و با هم بریم دردری. راستی جگرم انقد که من و بابایی واسه شما خرید کردیم واسه خودمون چیزی نخریدیم انشاالله عکساشو میزنم تمام سفر حرف تو بود فسقلی من.بابایی هم سنگ تموم گذاشته بود علاوه بر اینکه واست یه عالمه کتاب داستان خریده   تازه رفته بود CD های آموزشی نوزادان رو هم گرفته بود کل سفر تو ماشین به حرفای آقای روانپزشگ گوش میدادیم     دوستت داریم عزیزدلم ...
12 آذر 1392